
به گزارش پایگاه خبری سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران، مفهوم «روانشناسی اینستاگرامی» بیش از همه مخاطب دارد؛ مجموعهای از جملات کوتاه و امیدبخش که در ظاهر سادهاند، اما بازتابدهنده نیاز عاطفی جامعه مدرن هستند. انسانها در این پلتفرم، آرامش و تعلق موقت پیدا میکنند و برای لحظهای از تنهایی خود فاصله میگیرند.
انسان امروز در جهانی پرشتاب و پراضطراب زندگی میکند؛ جهانی که در آن ساختارهای سنتی حمایت عاطفی مانند خانواده گسترده و روابط چهرهبهچهره کمرنگ شدهاند. در این شرایط، شبکههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام، به پناهگاهی برای گفتوگو درباره احساسات، شکستها و امیدها تبدیل شدهاند.
با این حال، روانشناسی اینستاگرامی تنها پاسخ به نیاز روانی نیست؛ بلکه بخشی از «اقتصاد احساسات» است. پیامهایی مانند «خودت را دوست داشته باش» یا «انرژی مثبت بفرست» به کالایی فرهنگی تبدیل شدهاند که ارزش آن در جلب نگاه و واکنش مخاطب تعریف میشود. این پیامها لحظهای احساس خوب ایجاد میکنند، اما الزاماً به درک عمیقتری از روان انسان و جامعه نمیرسند.
گسترش این محتواها نشاندهنده عطش جامعه برای همدلی و گفتگو است. مسئله اصلی این است که چرا نهادهای رسمی روانشناسی و رسانهها نتوانستهاند زبانی ساده و صمیمی برای ارتباط با مردم پیدا کنند. پیامهای انگیزشی، هرچند مثبت، گاهی به انسان القا میکنند که باید همیشه شاد باشد، در حالی که تجربه رنج و شکست بخشی از رشد روانی است.

روانشناسی اینستاگرامی با «بازاری شدن معنا» گره خورده است؛ جملات آمادهای که سریع خوانده و فراموش میشوند و احساس رضایت کوتاهمدت ایجاد میکنند. با این حال، میتوان از این جریان بهعنوان فرصتی برای بازاندیشی استفاده کرد؛ رسانهها و نهادهای فرهنگی میتوانند محتوایی همدلانه، علمی و کاربردی تولید کنند تا انسانها دیگر مجبور نباشند برای یافتن همدلی به پلتفرمهای مجازی پناه ببرند.
شاید حقیقت این باشد که انسان امروز نه دنبال لایک، بلکه در جستوجوی گوش شنوا است؛ گوشهایی که روزگاری در خانه و محله بود و حالا در قاب تلفن همراه پناه گرفتهاند.
انتهای پیام




