آموزشیروان شناسی و مشاوره

چرا این روزها همه از وسواس فکری عملی صحبت می‌کنند؟

سلامت روان در فضای عمومی

وسواس فکری عملی یا همان OCD در سال‌های اخیر به یکی از پرتکرارترین واژه‌ها در گفت‌وگوهای روزمره و شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است. بسیاری از افراد، نظم‌دوستی یا حساسیت خود را با این برچسب توصیف می‌کنند، بی‌آنکه مفهوم علمی آن را بدانند. اما چه عواملی باعث شده این اختلال روانی بیش از گذشته در مرکز توجه قرار گیرد؟ آیا واقعاً با افزایش موارد ابتلا روبه‌رو هستیم یا فقط شناخت و آگاهی مردم بیشتر شده است؟
به گزارش پایگاه خبری سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران، OCD تنها به تمیزی یا نظم مربوط نیست. بسیاری از ما ممکن است تمایل داشته باشیم وسایل‌مان مرتب باشند یا در تصمیم‌گیری‌ها دقت کنیم، اما این رفتارها به معنای اختلال نیستند.
OCD یک بیماری روانی مشخص است که شامل دو مؤلفه‌ی اصلی است:

۱. افکار مزاحم، تکراری و ناخواسته که اضطراب‌آورند.

۲. اعمال اجباری برای کاهش اضطراب، حتی وقتی فرد می‌داند این رفتارها غیرمنطقی هستند.

تفاوت اصلی بین OCD و رفتارهای عادی در میزان تأثیر آن بر زندگی روزمره است. در وسواس واقعی، چرخه‌ی فکر و اجبار می‌تواند ساعت‌ها از روز فرد را بگیرد، باعث خستگی روانی و افت عملکرد در کار، تحصیل و روابط شود.

 نقش شبکه‌های اجتماعی در محبوبیت اصطلاح OCD

در سال‌های اخیر پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام، تیک‌تاک و توییتر نقش مهمی در گسترش گفت‌وگو درباره سلامت روان داشته‌اند. بسیاری از کاربران با هشتگ‌هایی مانند #OCD تجربه‌های خود را به اشتراک می‌گذارند. این فضاها به افزایش آگاهی عمومی کمک کرده‌اند، اما گاهی نیز باعث تحریف مفهوم علمی می‌شوند. زمانی که افراد فقط به خاطر منظم بودن یا حساسیت در کار از عبارت «من OCD دارم» استفاده می‌کنند، مرز بین رفتار طبیعی و اختلال واقعی از بین می‌رود. همین مسئله می‌تواند باعث عادی‌سازی رنج روانی واقعی بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی شود.

 تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر وسواس فکری عملی

 افزایش آگاهی، نه افزایش ابتلا

آمارها نشان می‌دهد که افزایش گفت‌وگو درباره OCD الزاماً به معنای افزایش موارد ابتلا نیست. در گذشته، این اختلال اغلب پنهان می‌ماند یا با برچسب‌های فرهنگی توجیه می‌شد. بسیاری از خانواده‌ها علائم را به «دقت زیاد» یا «ایمان قوی» نسبت می‌دادند. امروز اما با گسترش آموزش عمومی، تست‌های آنلاین و خدمات مشاوره، موارد بیشتری شناسایی می‌شوند. بنابراین، افزایش عددی بیشتر نتیجه آگاهی و تشخیص بهتر است تا رشد واقعی در ابتلا.

 فشارهای زندگی مدرن و نقش استرس

زندگی مدرن با سرعت بالا، رقابت، نااطمینانی اقتصادی و فشارهای روانی مداوم همراه است. در چنین فضایی، تمایل انسان برای کنترل محیط بیشتر می‌شود. افرادی که آمادگی روانی یا ژنتیکی دارند، ممکن است در این مسیر دچار اختلال وسواس شوند. وسواس در واقع نوعی تلاش ناخودآگاه برای بازگرداندن حس کنترل است؛ یعنی فرد با انجام رفتارهای تکراری می‌کوشد اضطراب ناشی از ناپایداری زندگی را کاهش دهد. اما این رفتارها به‌تدریج تبدیل به چرخه‌ای آسیب‌زا می‌شوند.

 چه زمانی باید به روان‌شناس مراجعه کرد؟

  • اگر افکار تکراری یا رفتارهای اجباری شما:
  • بیش از یک ساعت در روز زمان می‌گیرد،
  • باعث اضطراب یا خستگی ذهنی می‌شود،
  • یا در روابط، تحصیل یا کارتان اختلال ایجاد می‌کند

در این مواقع، باید با یک روان‌شناس متخصص اختلالات اضطرابی مشورت کنید. تشخیص دقیق وسواس نیازمند گفت‌وگو با متخصص است و جستجو در اینترنت یا خودتشخیصی معمولاً منجر به اشتباه می‌شود.

اختلال وسواس فکری عملی

چگونه با فرد مبتلا به وسواس رفتار کنیم؟

اگر یکی از نزدیکان شما با وسواس درگیر است، گوش دادن بدون قضاوت بهترین کمک است. جملاتی مثل «بی‌خیالش شو» یا «این فقط یه عادته» درد را کم نمی‌کند. حمایت عاطفی، تشویق به مراجعه به درمانگر و صبر در برابر رفتارهای تکراری، می‌تواند به بهبود او کمک کند.

افزایش صحبت درباره وسواس فکری عملی، نشانه‌ی رشد آگاهی اجتماعی و تغییر نگرش فرهنگی نسبت به سلامت روان است. رسانه‌های اجتماعی، هرچند گاهی باعث تحریف مفاهیم می‌شوند، اما در مجموع باعث افزایش گفت‌وگو درباره مشکلات روانی شده‌اند. مهم آن است که مرز بین عادت‌های طبیعی و اختلال واقعی را بشناسیم و در صورت نیاز، از متخصص کمک بگیریم.

سلامت روان همانند سلامت جسم نیازمند مراقبت، گفتگو و رسیدگی حرفه‌ای است.

انتهای پیام

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا